دو سه روزی بود که از فرط دل درد به خودم میپیچیدم اما مادر جان فکر میکرد دروغ میگم چون نمیخوام روزه بگیرم.کل دیشب خواهری خونه رو به گند کشید و منم از امروز صبح نفله طور به زندگی خودم دارم ادامه میدم.حتی آب های بدنم رو هم بالا آوردم.بدترین حس ممکن اینه که اسهال و استفراغ و بدن درد و همه چیو با هم بگیری.القضا فردا هم ی امتحان کوفتی داشته باشی که از رو تنبلی و دل درد نخوندی.امروز رسما یا خواب بودم یا دسشویی.الانم میبینید اینجا میخواستم بهتون بگم مراقب خودتون باشیدویروس از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است.و اینکه دل درد و هر چیز کوچیکی رو حتی جدی بگیرید.
پی نوشت:امتحاناتونم بخونید:|
منو بگو میخواستم بیست شم همه رو.با این اوصاف صفر نشم خوبه:(
د لعنتی 160 صفحه رو چجوری با این حالم بخونم:(
درباره این سایت